۱. ابزارهای عکاسی و وسواس عکاس
بهترین دوربین و لنزی که در ابتدای کار می توانید بخرید چیست؟
- هرچیزی که ساخت نیکون باشد
- هرچیزی که ساخت کانن باشد
- نیکون و کانن بیش از حد بزرگ شده اند؛ پنتاکس آن چیزی است که همه حرفه ای ها استفاده می کنند
- فعلا بهترین چیزی که توان پرداخت آن را داری بخر
روزی عکاسی وارد یک مهمانی افراد برجسته در نیویورک شد. وقتی او وارد ساختمان مهمانی شد، میزبان به او گفت «عاشق عکس های شما هستم – عکس های شما بی نظیر هستند؛ حتما دوربینی بسیار عالی در اختیار دارید.» عکاس تا بعد از شام چیزی نگفت، اما بعد از آن به میزبان گفت «عجب شامی بود؛ حتما اجاق گازی بی نظیر در اختیار دارید.» – سام هاسکینز
باور به این که یک دوربین خوب می تواند شما را به عکاسی برجسته تبدیل کند مثل آن است که تصور کنید داشتن راکت تنیس راجر فدرر باعث می شود به قهرمانی در سطح جهانی تنیس تبدیل شوید. چنین چیزی نیست – من آن را امتحان کرده ام. من همین طور همان شلوارهای گیزل بوندشن را پوشیده ام و این باعث نشده به یک سوپرمدل تبدیل شوم. پخت و پز با قابلمه های ولفگانگ پوک نیز باعث نشده است استاد آشپزی شوم.
ابزارهای عالی باعث نمی شود به عکاسی بی نظیر تبدیل شوید ولی لنزهای عالی می توانند باعث بهبود شفافیت تصاویر شما شوند هرچند همه این ها ممکن است به واسطه اجرای ضعیف یا ترکیب بندی سرسری تصاویر خراب شود.
تنها به این خاطر که چیزی به لحاظ فنی کامل باشد لزوما به معنای عالی یا حتی خوب بودن کار نیست. یک عکس خوب باید واکنشی عاطفی را برانگیزد و هیچ دوربین یا لنزی در حال حاضر نمی تواند چنین کاری برای شما انجام دهد.
من هر روز تحت تاثیر عکس های تحریک کننده اینستاگرام، ۵۰۰px و فلیکر قرار می گیرم. بیش از هشتاد درصد این تصاویر با گوشی های هوشمند یا دوربین هایی در سطح ابتدایی با لنزهای کیت گرفته شده اند. وقتی عکس های خود را به اشتراک آنلاین می گذارم، به همان اندازه ای از عکس های گرفته شده با گوشی آی-فون خود بازخورد دریافت می کنم که از تصاویر گرفته شده با ابزارهای حرفه ای به دست می آورم. به خاطر وجود اینترنت، هیچ زمانی بهتر از این در تاریخ برای نشان دادن و مورد تحسین قرار گرفتن کارهای شما یا الهام دادن به دیگران وجود نداشته است.
۲. از چه چیزی عکس می گیرید؟
بعد باید از خود بپرسید می خواهید ابزار خود را برای چه کاری استفاده کنید، در کجا قصد استفاده از آن را دارید و هر از چندگاهی می خواهید آن ها را به کار گیرید.
- تنها قصد دارم یکشنبه ها دوربین خود را به کلیسا ببرم.
- قصد دارم صعود خود به قله اورست، رویدادهای گاوبازی را مستند کنم.
- شصت عروسی را در سال عکس می گیرم.
- هنوز در حال یادگیری هستم اما عاشق این هستم که در هر فرصتی به عکاسی بپردازم.
آیا قصد دارید دوربین خود را به مکان های دشوار و زیرصفر ببرید؟ آیا می خواهید روزانه هزاران عکس بگیرید یا این که تنها در مناسبت های خاص اقدام به عکاسی کنید؟ این اولین سوالی است که باید قبل از خرید ابزارهای جدید مد نظر قرار دهید – می خواهید از آن برای چه کاری استفاده کنید؟
در صورتی که پاسخ شماره ۲ یا چیزی شبیه آن را ارائه می کنید، بهتر است خرید بدنه ویژه و حرفه ای را مد نظر قرار دهید که برای کار در وضعیت های دشوار و پر تکانه و شرایط بد آب و هوایی ساخته شده باشد؛ یک دوربین کم وزن ارزان تر احتمالا نمی تواند در برابر این دشواری ها دوام آورد.
در صورتی که قصد دارید روزانه یا هفتگی هزاران عکس بگیرید، ممکن است مقرون به صرفه تر آن باشد که روی یک دوربین سطح میانه سرمایه گذاری کنید که برای گرفتن تعداد بیشتر عکس ها ساخته شده باشد. شاتر یک دوربین ارزان معمولا برمی گردد و بعد از حدود ۱۰۰۰۰۰ فرام از کار می افتد، بنابراین صرف چند صد دلار پول بیشتر ممکن است دوام بیشتری را به همراه داشته باشد.
سوژه ای که می خواهید از آن عکس بگیرید نیز بر انتخاب لنز شما تاثیر می گذارد. برای مثال، در صورتی که قصد داشته باشید روی پرتره و تصاویر فراوان از سر کار کنید، بسیاری از عکاسان مُد و پرتره از لنزهای کانونی ثابت برای طولانی مدت یا لنزهای زوم استفاده می کنند. در صورتی که قصد داشته باشید تصاویر بسیاری از عروسی ها بگیرید، افراد حرفه ای کیت لنز خود را از لنزهای عریض و طویل و لنزهایی پر می کنند که به نوعی بین این دو قرار داشته باشند. در صورتی که قصد دارید از مناظر و چشم اندازها عکس بگیرید، لنزهای پهن تر بیشتر مورد استفاده شما خواهند بود. و در نهایت، در صورتی که قصد دارید از غذا یا محصولات عکس بگیرید، بهتر است افزودن میکرولنزها را به کیت خود مد نظر قرار دهید.
۳. وفاداری برند. چه برندی را باید بخرم و چرا؟
در مورد دوربین ها، پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد. به نظر می رسد نیکون اندکی نسبت به سایر برندهای SLR برتری داشته باشد اما هر کدام از آن ها مزایا و معایب خاص خود را دارند.
من ۱۵ سال اول مسیر حرفه ای خود را با نیکون گذراندم زیرا هم برادرم و هم اولین مشاور من در این زمینه از آن استفاده می کردند. من عاشق دوربین نیکون خود بودم و هیچ وقت فکر تعویض آن به سر من نمی زد. در ابتدا روی بادی های دست دوم و لنزهای پرایم سرمایه گذاری کردم و بعد از آن که پول کافی برای خرید بادی دوربین جدید جمع آوری کرده بودم، به نیکون وفادار ماندم. بعدا وقتی سراغ دوربین های دیجیتال رفتم، باز هم دلبستگی خود به نیکون را ادامه دادم.
تصمیم روی آوردن به کانن برای من به واسطه فقدان به روز رسانی مناسب نیکون در بازار طی سال های ۲۰۰۴-۲۰۰۵ رخ داد و همین طور این مسئله که مدل ۱DS MKII کانن به هر چیزی که نیکون در آن سال ساخته بود، برتری داشت. من به کانن روی آوردم و روی دو بادی دوربین جدید، لنزهای جدید، اسپیدلایت و متعلقات جدید سرمایه گذاری کردم.
۱۰ سال از آن زمان گذشته و اکنون می توانید استدلال کنید که حالا نیکون بادی های بهتری نسبت به کانن می سازد و کانن لنزهایی اندکی بهتر تولید می کند. من حالا، چه خوب چه بد، متعهد به کانن شده ام و فعلا وفاداری خود به آن را حفظ کرده ام. هنوز هم گاهی دلم می خواهد در خرید ابزارهای بیشتر اسراف کنم، چون به هر حال من یک انسان هستم!
توصیه من این است که هر دوربین را در هر رنج قیمتی ابتدا تست کنید. بدین صورت متوجه خواهید شد که کار با برخی دوربین ها راحت تر از برخی دیگر است. همین طور ضمانت نامه، خدمات پس از فروش و سهولت سرویس و تعمیر کردن آن برند در منطقه خود را نیز مورد توجه قرار دهید. یکی دیگر از نشانه های خوب کیفیت، ارزش بازفروش دوربین است. اگر دوربین احتمالی شما وضعیت چندان مناسبی در بازار دوربین های دست دوم ندارد، این نشانه ای است که جنس خوبی خریداری نکرده اید. در نهایت، نقدهای دوربین و بحث های مربوط به مدلی که قصد خرید آن را دارید، در فروم ها پیگیری کنید. جامعه عکاسان در رابطه با اطلاعات به شکلی باورنکردنی دقیق و سخاوتمند است.
۴. آیا اندازه عکس مهم است؟
من اولین نیکون دیجیتال خود را ۱۳ سال پیش خریدم و ۱۷۰۰۰ دلار استرالیا (تقریبا ۱۴۰۰۰ دلار آمریکا) تنها برای بادی آن پول پرداخت کردم. این دوربین دارای قابلیت استفاده از کارت های حافظه ۲۵۶ مگابایتی بود و فایل های عکس خامی در حدود ۶ مگابایت تولید می کرد. من از آن دوربین استفاده کردم تا صدها عکس جلد مجلات، پوسترها، صفحات مجلات و کمپین های تبلیغاتی تهیه کنم و هیچ کس اندازه فایل را مورد سوال قرار نمی داد.
امروز آی-فون من عکس های ۸ مگابایتی می گیرد. آیا این بدان معنا است که دوربین آی-فون بهتر است؟ خیر. تعداد مگاپیکسل ها آن قدر اهمیت ندارد بلکه کیفیت مگاپیکسل ها و اندازه سنسور است که دارای اهمیت می باشد. ازدحام مگاپیکسل های بسیار در یک سنسور ریز باعث کاهش کیفیت عکس شده و فایل هایی با ظاهر دانهدانهای به وجود می آورد.
امروز سنسورهای دوربین های مختلف در بازار چقدر بزرگ هستند؟ سنسور دوربین گوشی تلفن به اندازه یک آدامس تیک تاک است. سنسور دوربین فشرده اندازه یک شکلات ام اند ام است، سنسور SLR سطح مبتدی به اندازه یک استمپ پست است، و سنسور دوربین سطح حرفه ای به اندازه یک فرام فیلم ۳۵ میلی متری است.
بنابراین چه تعداد مگاپیکسل کافی است و بهترین اندازه سنسور برای شما چقدر خواهد بود؟ باز هم باید گفت، پاسخ این سوال به این باز می گردد که قرار است خروجی شما چه چیزی باشد.
اگر قصد دارید عکس هایی بگیرید که از بیلبوردها یا عکس های دیواری بسیار بزرگ سر در آورند، آن وقت یک سنسور فرام کامل که فایل های تصویر خامی بزرگ تر از ۲۰ مگابایت تولید کند، ایده آل خواهد بود. فایل های یک دوربین سطح مبتدی نیز می توانند به اندازه ای بزرگ باشند که تصاویری در حد بیلبورد تولید کنند، فقط کیفیت چندانی نخواهند داشت.
در صورتی که قصد دارید تصاویر اندازه متوسط پرینت بگیرید – ۲۰×۳۰ یا کوچک تر – آن وقت یک دوربین سطح مبتدی یا رنج متوسط می تواند نتایج واقعا خوبی داشته باشد.
در نهایت، چنانچه بیشتر قرار است تصاویر خود را آنلاین به اشتراک گذارید، می توانید با یک گوشی هوشمند یا دوربین فشرده نیز کار خود را پیش ببرید اما هر کدام از موارد بالا نیز می توانند این کار را برای شما انجام دهند.
۵. اندازه و وزن فیزیکی
این فاکتور معمولا مورد چشم پوشی قرار می گیرد تا این که به خانه باز می گردید، دوربین جدید خود را از جعبه بیرون می آورید و چند بار از آن استفاده می کنید. ابتدا ممکن است فکر کنید خواهان بزرگ ترین، سنگین ترین و طویل ترین لنز هستید اما چهار ساعت بعد از کوه پیمایی هشت ساعتی، نظر شما عوض می شود.
در حال حاضر از دو بادی متفاوت استفاده می کنم: ۱DS MKIII و ۵D MKIII. دوربین ۱DSIII دارای وزنی دو برابر ۵D من است و تصاویر باکیفیت تری تولید می کند اما در زمان سفر حاضرم کمی از دغدغه کیفیت کم کنم چون می دانم اگر دوربین سبک تر را ببرم، عکس های بیشتری خواهم گرفت. فکر بستن دوربینی سنگین دور کمر خود باعث می شود آوردن دوربین سنگین تر را مورد بازنگری قرار دهم.
یک دوربین خوب باید احساس راحتی داشته باشد و مثل بخشی طبیعی از بدن شما باشد. امتحان کنید چقدر آسان می توانید با یک دست تنظیمات دوربین را عوض کنید؛ باور کنید اگر این فرایند دشوار باشد، کلافگی شما را به دنبال خواهد داشت.
در پایان اگر چیزی را از قلم انداخته ام که حس می کنید ارزش صحبت را داشته باشد آن را برای ما بنویسید. آیا مطلبی برای اضافه کردن در ذهن دارید یا سوالی به ذهن شما می رسد؟ خوشحال می شویم اگر نظرات شما را بشنویم.