خانواده ها در استفاده کودکان از فضای مجازی چه نقشی دارند و چطور می توانند این نقش را به درستی و در راستای آشنایی و استفاده صحیح کودکان از این فضا ایفا کنند؟
به صورت کلی فضای مجازی برای کودک بیشتر جنبه سرگرمی دارد. اگر یاد گرفتنی برای آن صورت بگیرد در هاله ای از سرگرمی است؛ در بازی ها و انیمیشن ها مطالب زیادی را آموزش می گیرد. معمولا بار اجتماعی و دوست یابی بسیار مطرح نیست به همین منظور، فضای مجازی برای کودکان بیشتر بحث سرگرمی و تفریح است. برای خانواده این موضوع که کودک با کدام فضای مجازی آشنا می شود و میزان استفاده آن از این فضا، بسیار مهم است. اسم این مورد را می توان فرهنگ استفاده از حضور در فضای مجازی گذاشت. در اصل نقش خانواده ها در این مورد، فرهنگ سازی و آماده سازی کودک برای استفاده از فضای مجازی در زمان و موقعیت مناسب است. نقش بعدی خانواده ها کمک به توانمدسازی کودکان در استفاده مناسب از فضای مجازی است چون بچه ها نحوه استفاده از ابزارهای نوین با آزمایش و خطا بسیار سریع یاد می گیرند. بنابراین فرهنگ حضور در فضای مجازی مهمترین و بزرگترین نقش والدین است.
برای استفاده فرزندان از فضای مجازی تا چه میزان و اندازه ای می توان آنها را آزاد گذاشت؟ برای آشنایی و استفاده فرزندان از اینترنت و فضای مجازی چه سنی را پیشنهاد می کنید؟
معتقدم به صورت کلی سن تقویمی تعیین کننده میزان استفاده از فضای مجازی، حضور در این محیط و چارچوب ها خط قرمز لزوما نیست. بعد از نگارش چندین کتاب در این زمینه، برای خیلی از والدین سن استفاده از فضای مجازی سوال بود. من نمی توانم سن تقویمی را معیار سنجش این موضوع قرار دهم. ممکن است یک کودک 14 سال داشته باشد اما فرهنگ استفاده از فضای مجازی به اندازه این 14 سال رشد نکرده باشد! بعضی از مواقع هم ممکن است برعکس این موضوع اتفاق بیفتد و فرهنگ استفاده از فضای مجازی برای یک کودک هفت ساله بسیار جاافتاده است. اگر من یک سن تقویمی اعلام کنم، در حق بسیاری از کودکان خطا و خیانت کرده ام. به صورت کلی برای استفاده بچه ها از فضای مجازی سن تقویمی تعیین کننده نیست بلکه میزان توانمندی آن ها که یکی از شاخصه های فرهنگ استفاده از فضای مجازی است، اهمیت دارد.
با توجه به شرایط کنونی جامعه و فراگیری ابزار، امکانات و سامانه های ارتباط جمعی، آیا محدود کردن استفاده فرزندان از این فضا بصورت کلی اقدام مثبت و قابل دفاعی است؟
یکی از مهم ترین مسائل، رویکردهای مواجهه والدین با موضوع دسترسی به فضای مجازی است. در اینجا سه نوع رویکرد مطرح می شود؛ رویکرد اول، بچه ها را کنترل کنیم و آن ها را تنها رها نکنیم و دائما در محیط های فیلتر شده قرار دهیم. رویکرد دوم درست مقابل رویکرد اول است و والد با خود می گوید تا کی می توانم کودک را کنترل و محدود کنم؟ در نتیجه کودک را آزاد می گذارد. رویکرد سوم، بین رویکرد اول و دوم است. از طرفی رویکرد اول را به دلیل محدودسازی های بسیار که با سختی های زیادی همراه است، رد می کند؛ از طرف دیگر رویکرد دوم را به دلیل رها کردن کامل قبول ندارد. بنابراین در بین این دو رویکرد حرکت می کند.
در این دو سال اخیر به دلیل وجود کرونا، خیلی از خانواده ها پرچم های خود را بالا آوردند و از محدودیت های زیاد دست کشیدند. بنابراین والدین یک جاهایی ناگزیر هستند که حالت سوم را در نظر بگیرند. حالت سوم می گوید که باید بینابین حرکت کرد و والدین باید یک مقداری کنترل گر باشند و تا حدی هم کودکان را آزاد بگذارند. به صورت کلی معنی رویکرد سوم یعنی آزاد گذاشتنی که همراه با نظارت کنترلی است و کنترلی که لزوما در آن محدودیت نیست. هدف در این رویکرد، توانمندسازی کودک است. در نتیجه رویکرد سوم منطقی و قابل قبولی است و اعداد در آن نقشی ندارد و تعیین کننده نیست. مسئله مهم در این رویکرد، ایجاد توانایی تفکر انتقادی است. یعنی قلب بالا بردن فرهنگ حضور در فضای مجازی، قلب بالابردن ایجاد و تقویت توانایی تفکر انتقادی در بچه هاست.
بایدها و نبایدها، باید مطابق با فرهنگ ها و ارزش های خانواده درنظر گرفته شود. باید یکسری خط قرمزها گذاشته شود و قبل از آن این خط قرمزها را بشناسیم. زمانی که این بایدها و نبایدها را بشناسیم می توانیم مطابق با آن برای کودک و متناسب با سن او برنامه ریزی کنیم. مرحله بعد کودک باید یاد بگیرد که در هر مواجهه با فضای مجازی به صورت دوره ای، ذهن خود را یک شخم بزند و تحلیل کند. یعنی هرزگاهی والدین هم با کودک تجربه مشترک داشته باشند و زمانی که در این محیط ها قرار دارد، در کنار او باشند؛ پدر و مادر درباره تجربه مشترک شان با فرزندشان صحبت و تبادل نظر کنند. همین موضوع باعث می شود که ذهن کودک به سمت فکر کردن، سوق پیدا کند و به او توانایی می دهد. همین موضوع باعث می شود که کودک کم کم ملاک های تحلیل را یاد بگیرد.
یکی از اثرات سو و منفی استفاده نامناسب و بیش از حد از فضای ایجاد فاصله و دوری افراد خانواده از یکدیگر است، به نظر شما برای پیشگیری و مقابله با همچین موضوعی به خصوص در ارتباط با فرزندان چه اقدامی می توان انجام داد؟ در صورت مشاهده رفتار و اقدامی خارج از چهارچوب تعریف و آموزش داده شده به فرزندان مان در مورد فضای مجازی اقدام و عکس العمل مناسب چیست؟
بهتر است در یکسری از زمینه ها در فضای مجازی، والدین تجربه مشترک با بچه ها پیدا کنند؛ به عنوان مثال با بچه ها بازی های آنلاین انجام دهند و در مورد آن با کودک گفت وگو کنند؛ والدین سعی کنند تجربه های مشترک زیادی با فرزندشان داشته باشند؛ چراکه رابطه والدین با فرزندان باید تقویت شود که همین مسئله باعث پیشگیری از خیلی از مسائل می شود. هدف اصلی والدین باید تقویت رابطه خودشان با فرزندانشان و همچنین رشد تجربه کودک باشد.
در فرهنگ استفاده از فضای مجازی یک اصلی به نام ارتباط والدین با فرزندان وجود دارد؛ والدین به جای تمرکز کردن روی نحوه محدود کردن کودک، باید هدف دیگری داشته باشند و آن هم ایجاد رابطه خوب بین والدین با فرزندان است. زمانی که این رابطه خوب باشد و همزمان روی تفکر انتقادی نیز کار کنیم، بچه ها کمتر دچار خطا می شوند. کم شدن خطاها و ارتباط مناسب، باعث می شود که کودکان هنگام مواجه با مشکل بتوانند به راحتی آن را بیان کنند و همچنین والدین نیز بتوانند آن مشکل را رفع کنند. ناخودآگاه این ارتباط جنبه پیشگیرانه دارد. بنابراین به صورت کلی گام اول این است که ارتباط بین والدین و فرزندان مناسب باشد و گام دوم، نحوه برخورد والدین با فرزند هنگام مواجه با مشکل چگونه باشد. خانواده ها هنگام مواجه با مشکل باید این مسئله را مرتبا با خود تکرار کنند که هیچ اتفاقی نباید رابطه بین من و فرزندم را خدشه دار کند. واکنش پدر و مادر نباید جنبه سرزنش گرایانه یا کنترل گرایانه داشته باشد بلکه باید جنبه کمک گرایانه باشد. در مرحله بعدی و بعد از برطرف شدن مسئله، والدین باید رفتار درمان و پیشگیرانه داشته باشند.
راهکار کلی؟
به صورت کلی امکان رصدکردن، مدیریت و کنترل همه شرایط نیست و این امکان وجود ندارد؛ بنابراین باید بر روی توانمندی بچه و وجود نظارتی خودمان فکر کنیم. برای افزایش توانمندی کودک باید اقداماتی را که سبب افزایش اعتماد به نفس او می شود، انجام داد و با بودن در کنارش کمک کنیم که خیلی از جاها خودش تصمیم گیرنده باشد. همان طور که قبلا هم اشاره کردیم تفکر انتقادی بسیار محکم تر از رویکرد محدودکننده محیطی است. مسئله بعدی اینکه رابطه بین والدین و فرزندان همیشه به عنوان ملاک اصلی درنظر گرفته شود. زمانی که والدین با فرزندان خود در کنش باشند کل پایه های رابطه ایمن خراب می شود. هرجا که رابطه بین والدین و فرزندان خراب شد باعث می شود که هر دو طرف بها سنگینی پرداخت کنند.